♫♫ متن آهنگ " اگه یه روز " از فرامرز اصلانی ♫♫
اگه یه روز بِری سفر
بِری زِ پیشم بی خبر
اسیر رویاها می شم
دوباره باز تنها می شم
به شب میگم پیشم بمونه
به باد میگم تا صبح بخونه
بخونه از دیار یاری
چرا میری تنهام میذاری
اگه فراموشم کنی
ترک آغوشم کنی
پرنده دریا میشم
تو چنگ موج رها میشم
به دل میگم خواموش بمونه
میرم که هر کسی بدونه
میرم به سوی اون دیاری
که توش منُ تنها نذاری
اگه یه روزی نوم تو
تو گوش من صدا کنه
دوباره باز غمت بیاد
که منُو مبتلا کنه
به دل می گم کاریش نباشه
بذاره درد تو دوا شه
بره توی تموم جونم
که باز برات آواز بخونم
که باز برات آواز بخونم
اگه بازم دلت می خواد
یار یکدیگر باشیم
مثال ایوم قدیم
بشینیم و سحر پاشیم
باید دلت رنگی بگیره
دوباره آهنگی بگیره
بگیره رنگ اون دیاری
که توش من رو تنها نذاری
اگه می خوای پیشم بمونی
بیا تا باقیِ جوونی
بیا تا پوست به اُستخونه
نذار دلم تنها بمونه
بذار شبم رنگی بگیره
دوباره آهنگی بگیره
بگیره رنگ اون دیاری
که توش منُ تنها نذاری
اگه یه روزی نوم تو
تو گوش من صدا کنه
دوباره باز غمت بیاد
که منُو مبتلا کنه
به دل می گم کاریش نباشه
بذاره درد تو دوا شه
بره توی تموم جونم
که باز برات آواز بخونم
که باز برات آواز بخونم
که باز برات آواز بخونم